N به سمت نخبههای مستقل تا بینهایت میل میکند!
متأسفانه دانشکدهی فیزیک در زمینه جذب و دفع اساتید بسیار بد سابقه است تا جایی که شائبهی باند و باندبازی را برای دانشجویان به وجود آورده است؛ تا حدی که احساس میکنیم که مسئولان دانشکدهی فیزیک صلاحیت اظهار نظر در مورد جذب و دفع اساتید را ندارند. به عنوان نمونهی اول در دو سال اخیر چهار استاد جدید در این دانشکده جذب شدهاند که لااقل سه نفر از آنها اصلاًْ سوابق خوب اخلاقی و سیاسی ندارند. خانم ل م که بیشرمانه در حضور اساتید داخلی و خارجی کشف حجاب میکند و سپس لینک این عکس در سایت دانشگاه قرار میگیرد. آقای الف م که از نظر مواضع سیاسی فردی بسیار تندرو محسوب میشود و حریمهای مذهبی را زیر پا میگذارد. ایشان در جریانات پس از فتنه ۸۸ با دستبند سبز در محیط دانشکده حاضر میشد و بارها با اعمال و گفتار خود دانشجویان را به آشوب و اغتشاش تحریک کرده است. همچنین سر کلاس درس از شرب خمر به عنوان نوعی از تفریحات برای دانشجویان نام برده است؛ و آقای الف ج که به خاطر تندرویهایی که در جریانات پس از انتخابات ۸۸ در دانشگاه صنعتی اصفهان صورت میدهد، دستگیر شده و با قید تعهد آزاد میشود.
فرض کنیم جذب افراد فوق کاملاًْ اتفاقی و صرفاً بر مبنای معیارهای علمی و بدون در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی بوده است. کمی به عقب میرویم. آقای دکتر خرمی یکی از نوابغ فیزیک ایران است (ایشان دارندهی رتبهی اول کنکور سراسری بوده و در دو سال سه مدرک کارشناسی ارشد، فیزیک، شیمی و ریاضی کسب کرد). ایشان فردی است که کنشهای سیاسی یا مذهبی در فضای دانشکده نداشته است؛ و فقط صفت مشخص ایشان استقلال رأی است. بیشتر دانشجویان دانشگاه شریف که تا به حال در المپیادهای بینالمللی فیزیک شرکت کردهاند، روحیهی علمی ایشان را میشناسند. ولی با این حال ایشان پس از آن که سه ترم در دانشکدهی فیزیک تبدیل وضعیت داده نمیشود، با حالت دلخوری از این دانشکده میرود. یکی از دلایل واهی آقایان برای رفتن ایشان این بود که بهتر است دو شاگرد اول (یعنی دکتر ح الف و دکتر خرمی) همزمان در یک دانشکده نباشند!
نمونهی بعدی آقای دکتر محمدرضا ابوالحسنی است. ایشان یکی از برجستهترین دانشجویان فیزیک در زمان خودش بوده است. با توجه به سوابق علمی درخشانی که دارد در دانشکده جذب میشود. ولی به خاطر استقلال رأی و نیز به دلیل مخالفت با برخی روندهای ناصحیح دانشکده از جمله استخدام خانم ن ص که از نظر ایشان (و البته از نظر دانشجویان دانشکده) از نظر علمی فردی بسیار ضعیف بوده است، به شکل زنندهای از دانشکده اخراج میشود؛ و حتی پادرمیانی آقای دکتر گلشنی و ریاست وقت دانشگاه آقای دکتر سهراب پور نیز مؤثر واقع نمیشود! اعضای گروه که اعتراض دکتر ابوالحسنی به عنوان یک استاد پیمانی به ایشان بسیار گران میآید، در یک اقدام عجیب که در هیچ دانشکدهای سابقه ندارد، قانونی وضع میکنند که بر مبنای آن هیچ استاد پیمانی تا پیش از رسمی نشدن حق شرکت در جلسات شورای دانشکدهی فیزیک را ندارد!
نمونهی دیگر آقای دکتر سعادت است که یکی از بهترین مدرسانی است که این دانشکده به خود دیده است. اما ایشان نیز با توجیه کمکاری پژوهشی از دانشکده اخراج میشود. جالب اینجاست که اکثریت دانشجویان دانشکده با اخراج ایشان مخالف بودند و به همین دلیل برای دانشجویان جلسهی توجیهی گذاشتند که هیچ کدام از دانشجویان را قانع نکرد! در جریان این جلسه آقای دکتر کریمیپور توضیح دادند که: «متأسفانه بر طبق قانون، معیارهای آموزشی اصلاًْ مهم نیست و حتماًْ باید حد نصابهای پژوهشی توسط یک نفر رعایت شود تا امکان ماندن در چارچوب گروه را داشته باشد.»
اما متأسفانه گذشت زمان ثابت کرد که این قانون را هم خود اعضای گروه وضع کردهاند و هر جا بخواهند آن را عوض میکنند! دلیل اعضای گروه برای طرد آقای دکتر خاکیان از گروه، ارزشیابی دانشجویان از کلاسهای درس ایشان عنوان شد. در حالی که همین ارزشیابی از متوسط دیگر اعضای دانشکده در ترم مورد نظر بالاتر بود!
نمونهی بعدی آقای دکتر پرویزی است که به بهانهی ضعف کار پژوهشی از دانشکده اخراج شد (البته دلیل اصلی اختلاف ایشان با دکتر اردلان بود). اما آقای الف م که به جای او آمده است، هرگز صلاحیتهای علمی ایشان را نیز دارا نیست!
به یکی از اساتید مستقل دیگر جناب آقای دکتر قربانزاده که اکنون از اساتید دانشگاه تهران است، نیز میتوان اشاره کرد که به خاطر فشارهای وارده، در سال ۱۳۸۴ مجبور به ترک دانشکده شد. در سال ۱۳۸۸ ایشان پژوهشگر نمونهی دانشگاه تهران شد.
نمونهی دیگر یکی از اساتید برجستهی فیزیک آقای دکتر کیوان اسفرجانی است؛ که نمیتوانست روندهای غیرعلمی حاکم بر دانشکدهی فیزیک را تحمل کند. ایشان سال ۱۳۸۵ از این دانشکده جدا شده و با رفتن خود چند دانشجوی جوان، باانگیزه و جویای نام دورهی دکتری بدون استاد ماندند. دانشجویان نیز به شدت سرخورده شده و در ناامیدی مجبور به تغییر استاد راهنمای خود و در مواردی حتی زمینه کاری خود شدند. این لطمهی شدید تا کنون نیز از یادها نرفته است. ایشان اکنون در یکی از معتبرترین دانشگاههای آمریکا، دانشگاه ام. آی. تی عضو گروه مهندسی نانو میباشد. شایان ذکر است که ام. آی. تی برترین دانشگاه صنعتی دنیاست.
برخی اعضای گروه دانشکده حتی نشان دادهاند که با افراد جا افتادهی گروه و نخبگانی که از نظر علمی بسیار قوی هستند نیز برخورد شایستهای ندارند. به عنوان نمونه میتوان به رفتاری که آنها با دکتر گلشنی یکی از اساتید برجستهی کشور و دارندهی عنوان چهرهی ماندگار در اولین دوره داشتند، اشاره کرد. ایشان صرفاًْ به خاطر اختلاف دیدگاه سیاسی و فلسفی (نگاه غیر سکولار) تا پای اخراج از دانشکده پیش رفت؛ و تنها عضویت ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعضای گروه را از تصمیم خود در اخراج ایشان منصرف کرد. از آن به بعد ایشان هرگز دیگر در جلسات شورای دانشکده شرکت نکرد؛ و همیشه وقتی دانشجویان از ایشان درخواست شرکت در شورای دانشکده را میکنند، ایشان عنوان میکند که هرگز در جلسهای که به ایشان توهین میشود، شرکت نخواهند کرد.
یکی از موارد جالب توجه در چیدمان اساتید دانشکده، ترکیب افراد وابسته به اساتید مختلف در اعضای گروه است. به عنوان نمونه آقای دکتر کریمیپور که از اساتید نسل دوم دانشکده محسوب میشود، دو نفر از دانشجویان خود را در گرایش خود در ترکیب هیأت علمی آورده است. در حالی که فردی مثل آقای دکتر گلشنی که یکی از اساتید برجستهی دانشکده محسوب میشود و از یک نسل پیش از دکتر کریمیپور و مؤسس دورهی دکتری در ایران و در دانشگاه شریف است، هیچ کدام از دانشجویانش در گرایش او در ترکیب هیأت علمی حضور ندارند.
در طول یک سال گذشته آقای دکتر «الف و» نیز به گروه برای عضویت در هیأت علمی مراجعه کرده است. آقای «الف و» یکی از طرفداران جنبش سبز است. نکتهی جالب توجه در مورد ایشان این است که ایشان حتی یک مقالهی منتشر شده در یک مجلهی معتبر ندارد و فقط مقالات ایشان در آرکایو قرار دارد که یک سایت آزاد برای قرار دادن مقاله است (لااقل جستجوی نویسندگان این نوشتار برای یافتن مقالات ایشان در یک مجلهی معتبر بینتیجه ماند). ایشان همچنین هرگز دورهی پسادکترا را نگذرانده است، این در حالی است که مدتی قبل یکی از شاگردان دکتر گلشنی که از نخبهترین فارغالتحصیلان اخیر دانشکده محسوب میشود، برای عضویت در هیأت علمی با مسئولان دانشکده مشورت میکند، آنها عنوان میکنند که ایشان باید حتماً دورهی پسادکتری را در خارج گذرانده باشد. به عبارت دیگر این هم یک معیار خلقالساعهی دیگر برای جذب و دفع غیرمنصفانه آقایان است، چون اگر معیار، رفتن به خارج و کار با گروههای تحقیقاتی خارج از کشور باشد که این شاگرد دکتر گلشنی دورهای را در زمان تحصیل در دورهی دکتری در خارج از کشور گذرانده است؛ و اگر معیار گذراندن دورهی پسادکتری در خارج است که آقای الف و که به شدت از جانب اعضای گروه برای عضویت در هیأت علمی ترغیب میشود، این دوره را نگذرانده است!
پانوشت:
*به بهانهی انتشار «اخراجیهای ۱، ۲ و ۳!» نوشته دکتر منصوری
نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۰۱ ساعت توسط جمعی از دانشجویان فیزیک دانشگاه شریف |